اشکامو هدیه میکنم
به جاده جداییمون
به التماس آخرم
دو واژه ی "نرو" "بمون"
اشکامو هدیه میکنم
به رفتنت بدون من
به تلخی این واقعه
حادثه جدا شدن
اشکامو هدیه میکنم
به قاب عکس روبروم
قطره به قطره میچکم
تا بشکنه بغض تو گلوم
حس میکنم بی اختیار
این همه عکس و یادگار
حریف رفتنت نشن
میری به رسم روزگار
اشکامو هدیه میکنم
به این ترانه، این صدا
به این که تو اول راه
قصه رسید به انتها
حس میکنم بی اختیار
این همه عکس و یادگار
حریف رفتنت نشن
میری میری به رسم روزگار
C†?êmê§ |